میتونم‌اینو صریح بگم دلم یه دریا میخاد سرمو بزارم رو دلش انقدر گریه کنم بعد اون هیچی نگه فقط محکم بغلم‌کنه و از اینکه با اَشک من خیس نمیشه و خودش پر از اَشکِه

نمیتونم‌انقدر قوی باشم که زود خودمو ببخشم به خاطر لحظه هایی صرف آدمایی کردم که تو لحظه بهم‌احتیاج داشتن .امشبم دعوا دارم با خودم با اون من های بیچاره که دلشون پر از همه دوتایی نشستن دارن زار میزنن که چرا نمیتونن یک‌انسان با ی جسم رو جوری کنترل کنن که شاد که نه حداقل از وجود خودش راضی باشه.‌.

به جای اینکه بگم دلم از خیلیا گرفته تقصیرو بازم میندازم‌ گردن خودم‌و میگم‌دلم‌از خودم گرفته،خوب نیستم که میتونن دلمو بشکنن و من فقط سکوت کنم و جایی که زورم ضعیف تر از خودم‌میرسه سرش داد بزنم.

مامانی.عاشقتم زندگی من دلم میخاد برات بمیرم وقتی میبینم ی لحظه هم‌به خاطره خندیدن من خودتو به هر دری میزنی عاشقتم فرشته عاشقتم مثل بابایی که همیشه شرمندشم به خاطره اینکه با تمام خود خواهی رفتم‌سراغ کارایی که شما دوست نداشتین،هیچ پدرومادری جز خوشبختی بچشو نمیخاد ولی من بزرگ‌شدم که آرزوهای شما رو واسه بچه هاتون برآورده کنم ببخشید تا الان نتونستم،مامانی دلم‌میخاد داد بزنم سر خودم عوض همه ی لحظه هایی که جلوی خودتو گرفتی که داد نزنی سرم مامانی

خدایا از وقتی فهمیدم هستی همش گمت میکنم،دارم سعی میکنم خیلی خوب باشم خیلی مهربون خیلی آدم.

چرا میری از یادم که کارایی بکنم که بعدن دلم بشکنه خدایا چرا نقاشی چرا من،چرا این دیونگی چرا بلا تکلیفی چرا بغض چرا کبود،پس کجایی مهربون ،از همون وقتی که وایستادم پشت رخت آویز و لباس مامانی رو گرفتم تو بغلم و زار زار گریه کردم،از اینکه تنها بودم تو خونه و اون خونه نبود درست یادم‌نیست چند سالم بود ۸ یا ۹ یا ۱۰ از همون لحظه ها فهمیدم‌دارم درد میکشم،دردی که مامانی که از من دوره بیشترشو میکشه،کمک لازم دارم تنها نمیتونم کدوم دریایی رو پیدا کنم آغوشش زار بزنم‌انقدر که تا مرگ برسم و بعد ی تصمیم واسه زندگیم بگیرم.

از تکرار شدن روزهایی که هیچ تجربه ای به دست نمیارم‌و همش شکست پشت شکستروزایی که بیشتر از وجود خودم متنفرم میشم و اعتمادو با خودم‌و حتما آدمای دیگه از دست میدم .

روزایی که دلم میخاد بیشتر بمیرم،روزایی که فک میکنم‌آرزوم چیه و هیچ چیزی یه ذهنم‌ نمیاد

من همش آدمایی که دلمو پاره کردن بخشیدم ،انقدر که خواستم دلم‌صاف‌باشه همش انقدر که بندازم گردن خودم و از کسی طلب کار نباشم،عاشقتم مامانی عاشقتم‌بابا انقدر جسور بارم آوردید که قول بدم دیگه ناراحتتون نکنم.

من تو این‌دنیا فقط برای شما زندگی میکنم

امشبم به خاطره شما تمام آدمای مزخرف رو از زندگیم پرت میکنم‌بیرون و میبخشمشون و مثل آدمای قوی میشم،ببخشید که زورم به شما میرسه و صدامو بالا میبرم و اخم میکنم‌و قهر.

چرا انقدر لوس.ازت متنفرم مَنِ من.انقدر که حاضری خودتو جلوی کثیف ترین آدما خار کنی.باید ی تصمیم جدی بگیری باید ببخشی و باید زندگی کنیزندگی که مامانی شاد بشه بابایی راضی باشه.

خدایا

بیا  بشین اینجا اون دریاتو باز کن

دارم‌ از انبوه اشک‌میترکم

بیا بشین پیشم

ی بار دیگه ببخشم تا بتونم‌خودمم خودمو ببخشم که اونی‌نبودم که میخاستم.


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها